-
كون مامان و خواهرم: July 2005
31 جولای 2005 ... سلام دوستان : اين داستان را يكي از خوانندگان وبلاگ برايم فرستاده ... در يه ذره باز
بود نگاه كردم ديدم خواهرم با پسر خالم دارن دكتر بازي مي كنن و پسر خالم .... اون روز هم
نيلوفر خواهرم و هم آزيتا دو تا كير تو بدنشون بود و خيلي حال كرده بودن ...
kone-mamanam.blogspot.com/2005_07_01_archive.html -Cached - Similar -
تمام داستان های من در این تایپیک ( سعید _ MOSO ) فهرست داستان ها ...
24 جولای 2009 ... توی این تایپیک قراره تمام داستان هایی که تا الآن نوشتم و توی سایت هم هست رو بذارم
. دلیل این کار هم اینه ... سياوش پسر خالم بود و همین طور نزدیک ترین دوستم . خواستم
بهش ..... به نظرم اومد که صدای خواهرم باشه، با نگرانی پرسیدم_ ساحل . تویی ؟ ...... از
کسایی که دور قبر بودن فقط مادر نیلوفر رو میشناختم . بیچاره بی ...
www.daneshju.ir/forum/sitemap/t-72179.html -Similar -
بهترین داستان های و خاطرات سکسی را اینجا بخوانید - صفحه 10
داستان از جایی شروع می شه که من ساعت 6 صبح بلند شدم از خواب دیدم مامانم داره ....
خواهرمو گزاشت پيش پدربزگ و مادر بزرگ خودش با زن كه دختر خالش بود رفت به ......
پام نمیرسن و یه داداشم دارم که ازم 6 سال بزرگتره و داستان من و داداشم از اونجا شروع شد
که .
www.looti.net/12_1564_10.html -Cached - Similar -
شبهای خوابگاه
خلاصه نرمال ترین شخصیت داستان همان گرگ است که هدفی منطقی را در کل داستان
دنبال می کند و ... مادرم من را در سال گذشته خيلي دوست مي داشت و من را خيلي ماچ مي كند
ولي ... خواهرم و خواهرم خيلي از هم طلاق گرفتند و خواهرم بسيار حامله است و پدرم مي .....
نیلوفر . اگر حوصله خواندن داستان تکان دهنده زندگی این دختر را داشته باشید ، شاید
بیش ...
www.khabgahha.blogfa.com/ -Cached - Similar
ادامه مطلب
بازدید : 8099 | تاریخ : دوشنبه 12 مرداد 1394 زمان : 16:12 | نویسنده : admin |